زندگی خانم فخرالدوله ، با چهار شاه قاجار و دو پادشاه پهلوی مقارن بود . او در دوران سلطنت پدربزرگش ( ناصرالدین شاه ) ، پدرش ( مظفرالدین شاه ) ، برادر نا تنی اش ( محمدعلی شاه ) و برادرزاده اش ( احمد شاه قاجار) زندگی کرد و از خاندان سلطنتی محسوب می شد . پس ازانقراض قاجار، مخاطب رضا شاه پهلوی قرارگرفت زیرا به نوعی نماینده و مورد احترام شاهزاده های قاجار می بود . درزمان محمدرضا شاه پهلوی ، روابط او با سلطنت همچنان سازنده و با احترام متقابل پیش می رفت . پسران او ، درکابینه های مختلف حضورمی یافتند و حتی پس از فوتش ، پسرش دکتر علی امینی ، مدتی نخست وزیر ایران شد . او با همه کانون های دیگر ِقدرت ، از جمله روحانیون ، بازار و حتی بدنه جامعه ، ارتباط تنگاتنگ داشت
خانم فخرالدوله ، انقلاب مشروطیت ، کودتا ، انقراض سلطنت قاجار ، دو جنگ جهانی ، فقر و قحطی جامعه را از نزدیک دید و تجربه کرد . ولی درتمام طول عمرمایوس و نا امید نشد وهمچنان برای تربیت ، رفاه و آینده خانواده ، تلاش بیشتری کرد . همه ما می دانیم ارثیه بزرگی از پدرشوهرش ( جناب امین الدوله ) وهمچنین از پدرش ( مظفر الدین شاه ) به او و همسرش رسیده است . ولی او مجبور بود برای حفظ همین املاک تلاش کند و حتی بجنگد . و خوشبختانه در همان جامعه آشفته و مردسالار ، کاملا موفق بود
خانم فخرالدوله به دلایلی که درکتاب خواهید خواند ، تمام فعالیت های اقتصادی خانواده اش را خودش مدیریت می کرد و کمتر توانست به مشارکت و همیاری همسرش ، محسن خان امین الدوله ، متکی باشد . او حقیقتا یک استثناء بود و یکی از موفق ترین فعالین اقتصادی روزگار خود محسوب می شد ، آن هم در زمانی که زنان جامعه و حتی طبقه مرفه و اشراف ، هیچ حضوری در اقتصاد و کارآفرینی نداشتند . ضمنا او یکی از پیشگامان ایران ، درامور خیریه است و نام خود را در نیکوکاری جاودانه کرده است
بیش ازشصت سال از فوت او گذشته است و درتمام کتابها ، اسناد و مکتوبات ، او را تحسین کردند . ولی متاسفانه این تعریف و تمجیدها ، معمولا ریشه در فرهنگ مردسالاری داشته است . مثلا جناب آقای مهدی بامداد درکتاب شرح حال رجال ایران ، نوشته اند : « فخرالدوله زنی بود . بلکه می توان گفت مردی بود ! بسیارفعال ، پشتکار دار، مدیره ، مدبره ، خیلی مرتب و منظم ، اجتماعی ، عاقل ، با اطلاع از اوضاع مملکتی و جریان روز... فخرالدوله در میان زنان ایران ، زن فوق العاده ای بود و نبوغی داشت و نظیرش در ایران خیلی کم بود . ازگفته های شاه فقید، رضا شاه پهلوی است که ... قاجاریه یک مرد ونیم داشته است و مردش فخرالدوله و نیم مردش آغا محمد خان » همانطور که می بینید ، مردها عادت کردند که اگر زنی فعال ، مدیر، منظم ، اجتماعی ، عاقل و با اطلاع از اوضاع مملکتِ باشد... در نهایت ممکن است او را به لقب "مرد" مفتخرگردانند ! در صورتی که این تفکر از اساس ، غلط است
مثلا وقتی از قول رضا شاه پهلوی گفته می شود .... قاجاریه یک مرد ونیم داشته است و مردش فخرالدوله و نیم مردش آغا محمد خان ..... آیا این جمله صرفا تحقیر قاجاریه محسوب می شود ؟ و یا خانم فخرالدوله ، بعنوان یک زن و یک مادرمی تواند به این تعریف و تمجید ، افتخارکند !؟ متاسفانه هنوز دربهترین حالت ، زنان صبور و با استعداد ایران ، با لغات مردی ، مردانه و جوانمردی ستایش می شوند و تاریخ و حتی ادبیات ما ، همچنان آبشخورفرهنگ مردسالاری است و هرقسمت از تاریخ ایران ، روایتی ازاین فرهنگ را درخود دارد
خوشبختانه همیشه اینطورنیست ، مثلا جناب آقای ناصرمهاجر، درتحقیقی که اخیرا راجع به خانم فخرالدوله انجام داده اند ، ایشان را اینگونه زیبا معرفی می نمایند : « فخرالدوله تا فمينيزم راه درازى در پيش داشت . اما او از نخستين زنان قاجار است كه ازاندرونى به بيرون پا گذاشت. به خودآگاهى همت گماشت. رفته رفته به پهنه ى عمومى راه يافت. با تلاشى خستگی ناپذير پيش رفت و شايستگى خود را در اداره ى خانواده ، مشاركت در جامعه ى مدنى و مديريت اقتصادى و كارآفرينى آشكار ساخت. سهم سترگ او در فرايند دگرسازى ايران ، درهم شكستن معادله ى زن برابر با ضعيفه است ؛ ارائه الگویی تازه از زن در گستره ى جامعه و نيز دگر ساختن مناسبات جنسيتى! از شاهزاده خانم هاى قاجار كسى را نمی شناسيم كه چون خانم فخرالدوله تصويری مثبت در جامعه بر جاى نهاده باشد و راه حركت به پيش زن ايرانى را هموار كرده باشد. » البته دراین کتاب خواهیم دید ، واقعیت زندگی خانم فخرالدوله ، کاملا منطبق بر تعریف اخیر است